امسال یلدای بدون تو جای انارهای سرخ خون دل دانه دانه میکردم
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۰۸۹۹۹
همسر شهید سرگرد علی نظری از شهدای اغتشاشات اخیر دلنوشتهای برای همسرش نوشته است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، همسر شهید سرگرد علی نظری از شهدای اغتشاشات اخیر دلنوشتهای برای همسرش نوشته است که از نظرتان میگذرد.
میخواهم بنویسم عاشقانهای درخور آخرین نگاهت. روزهاست که قاب نگاهت راجلوی دیدگانم به نظاره مینشینم و اشکهایم ناخودآگاه جاری میشود بر روی دستان کودکانهی هانیه دخترمان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزها که هرثانیه اش برایم عمری به اندازهی نبودنت تلخ میگذرد بیشتر به خاطراتمان فکر میکنم. اصلاً بگویم همین خاطرات است که قوت قلبم شده باور میکنی؟ روزهای خوشی که عمرشان به اندازهی عمرت کوتاه بود، اما ماندگار و پربرکت.
یاد آن خاطرات لبخند کم رنگی میشود برروی صورت رنگ پریدهام و حسرتی از ندیدن خندههایت که رنگ زندگی ام بود برایم به ارمغان میآورد. هانیه را محکم میگیرم درآغوش به یاد آغوشهایی که سرشار از مهر پدریت بود. یادت هست چندین بار هانیه را بردیم جمکران حتی در گرمای داغ تابستان؟! گفتند و گفتم هانیه گرما زده میشود. گفتی: "شیعه باید تحملش رابالا ببرد. " وقتی این حرف را میزدی میخندیدی از آن خندههایی که عجیب دلم را میبرد.
راستی علی جان یک سوال؟! آن لحظه که تیری داغ سینهات را شکافت چقدر درد را تحمل کردی به عشق شیعه بودنت؟! به عشق پاسدار حرم بودنت. میگفتی: "حاج قاسم گفته است این کشور حرم است باید حفظ شود ". غبطه میخوردی به حال شهدای مدافع حرم. اشک میریختی و ندبه سر میدادی. چکارکردی که خدا اینقدر زود خریدارت شد و شدی شهید مدافع حرم.
یک چیز دیگر بگویم؟ هانیه عجیب این روزها بهانه ات را میگیرد دخترمان را میگویم. شاید بگویند بچه است. اما باید از من بپرسند که مادرش هستم بی تابی بچه گانه اش را. یادت هست صدای کلید انداختنت که میآمد با اشاره به در نامت را با زبان کودکی اش صدا میکرد و قند توی دلش آب میشد. تازه یاد گرفته بود اسمت را صدا کند. روی دو زانو مینشست و دست میزد و میگفت: علی دد. چقدر ذوق حرف زدنش را داشتی.
تازه تولد یک سالگی اش را جشن گرفته بودیم گمان میکردم سالها باهم برایش جشنهای به یاد ماندنی خواهیم گرفت و من با عشق کیکها خواهم پخت. ماندهام روزی که به مدرسه میرود وقتی مینویسد بابا آب داد یابابا نان داد. شاید دردلش هجی میکند آواها را، الفباها را. شاید بگوید آهسته دردلش: "بابا جان داد".
یک چیز دیگری هم که یادم رفت بگویم. خیلی سخت گذشت امسال یلدای بدون تو. به جای انارهای سرخ، خون دل دانه دانه میکردم و در سبد دلتنگی هایم میگذاشتم. تو که رفیق نیمه راه نبودی. هانیه که هنوز از آب وگل درنیامده. عیبی ندارد تو خوش باش پیش اربابت اینجا میمانم و هانیه را فاطمی بار میآورم. همانطور که میخواستی. برای همان راهی که جان دادی. همیشه زنان بدحجاب را که میدیدی غصه ات میگرفت. چقدر غیرت داشتی روی ناموس زن مسلمان. برای همین هم شدی مدافع حرم تا امنیت سرزمینت به یغما نرود. خوب میدانستی امنیت که به تاراج بود پشت سرش ناموس هم.
منتظرت هستم تا به زودی همراه امام زمان (عج) با سپاهی از شهیدان رجعت کنی و دوباره روی ماهت را ببینم.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: شهید علی نظری همسران شهدا شهدای امنیت دلنوشته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۰۸۹۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: